JavaScript Codes بزرگترین سایت جاوا اسکریپت ایران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جنبش هنری رومانتیسم- قسمت اول - دنیای مقالات
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از دشمنی که در سینه ها مخفیانه رخنه می کند و در گوشها آهسته می دمد، بپرهیزید . [امام علی علیه السلام]
جنبش هنری رومانتیسم- قسمت اول - دنیای مقالات
  • تماس با من
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو

  • تابلوی "لیدی شلوت" (1888) اثر جان ویلیام واترهاوس

    هرچند "عشق" در بعضی مواقع سوژه هنر رومانتیک بوده است، اما مکتب رومانتیسم، بر خلاف آنچه تصور میشود ارتباط چندانی با اموری که به طور متداول "رومانتیک" نامیده میشوند، ندارد. بلکه یک جنبش هنری و فلسفی بین المللی است که به بیان روشهای اصلی و اصولی طرز تفکر مردم غرب، درباره خود و جهان اطرافشان میپردازد. 
    بررسیهای تاریخی
    یکی از عجایب تاریخ ادبیات این است که سنگرهای اصلی جنبش رومانتیک انگلستان و آلمان بوده اند نه کشورهایی که خودشان زبان گویای رومانس و عشق و تخیل . به این ترتیب، ما از طریق تاریخ نگاران انگلیسی و آلمانی به تاریخهای ابتدا و انتهای دوران رومانتیک پی برده ایم. این دوران از سال 1798، سال انتشار چاپ اول کتاب " داستانهای تغزلی" (Lyrical Ballads) از وردورث (Wordsworth) و کولریج (Coleridge) و سال نوشته شدن "سرودهای شبانه" (Hymns to the Night) از نووالیس( Novalis) آغاز شده و در سال 1832، سالی که مصادف با مرگ سر والتر اسکات (Sir Walter Scott) و گوته (Goethe) بود، به پایان رسید.

    البته، رومانتیسم به عنوان یک جنبش بین المللی که بر تمامی هنرها تاثیر گذاشت، در حدود سالهای دهه 1770 آغاز شده و تا نیمه دوم قرن نوزدهم ادامه یافت. در ادبیات آمریکا، تاثیر این مکتب نسبت به اروپا، مدت بیشتری برقرار ماند و همچنین تاثیر آن بر هنرهایی چون موسیقی و نقاشی دیرپا تر از ادبیات بود. گستردگی زمانی این دوره (1870-1770) موجب میشود که آثار منثور رابرت برنز (Robert Burns) و ویلیام بلیک (William Blake)، شاعران انگلیسی و نوشته های اولیه گوته و شیللر (Schiller) آلمانی و دوره ای که سراسر اروپا تحت تاثیر قدرتمند آثار ژان ژاک روسو (Jean-Jacques Rousseau) قرار داشت، همه تحت سیطره مکتب رومانتیسم قرار گیرند.

    مراحل اولیه دوران رومانتیک، با زمانی که بعدها "عصر انقلاب" نامیده شد، همزمان بود- که انقلابهای مشهور آمریکا (1776) و فرانسه (1789) از آن جمله اند. این دوران، زمان تحولات اساسی در آداب و رسوم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بود، عصری که شاهد دگرگونی های ناشی از انقلاب صنعتی نیز بود. همچنین در مرکز جنبش رومانتیسم هم یک انرژی انقلابی وجود داشت که نه تنها عامدانه به تغییر اصول تئوری و عملی سرودن شعر و تمام هنرهای دیگر پرداخت، بلکه شیوه نگرش انسانها به جهان را نیز دگرگون کرد. بعضی از دستورات و شیوه های اصلی آن به قرن بیستم نیز کشیده شده و هنوز در دوران ما، برقرار است.


    مسافری در بالای دریای مه اثر کاسپر دیوید فریدریش
    تخیل
    تخیل، به عنوان عالیترین شکل توانایی ذهن، در این دوره جایگاهی بسیار والا یافت. این امر در تضاد واضحی با مباحثات سنتی و نظریاتی بود که در آنها منطق، از جایگاهی والا برخوردار بود. پیروان سبک رومانتیک تمایل داشتند که تخیل را به عنوان قدرت مطلق شکل دهی و خلاقیت و نزدیکترین توانایی انسان به نیروهای طبیعت و حتی خداوند، معنا و ارایه کنند. این قدرتی پر جنب و جوش و پویا و با کاربردهای متعدد بود، نه بی اراده و منفعل.

    تخیل نیروی ذهنی اولیه و اصلی برای خلق هر اثر هنری است و در مقیاس وسیعتر، این نیروی ذهنی به انسانها کمک میکند تا واقعیت را شکل داده و تعریف کنند. به گفته وردورث، ما نه تنها جهان اطراف خود را درک میکنیم، بلکه در بعضی مواقع، آنرا خلق میکنیم. با بهم پیوستن منطق و احساس، که کولریج آنرا با اصطلاح پارادوکسی "درک شهودی، عقلانی" تعریف میکند، تخیل به عنوان نیرویی ستوده شده است که میتواند انسانها را قادر به تطبیق و آشتی دادن تفاوتها و تضادها کرده و به عنوان عامل ترکیب کننده، شناخته شود. تلفیق و در کنار هم قرار دادن متضادها، ایده اصلی و مرکزی رومانتیسم است.در آخر باید گفت که تخیل، به شکلی گریزناپذیر با دو مفهوم مهم دیگر وابسته است. زیرا تخیل نیروی اصلی و توانایی است که ما را قادر میسازد طبیعت را به عنوان سیستمی متشکل از نشانه ها، "بخوانیم" و درک کنیم.

    طبیعت
    از نظر پیروان رومانتیسم، طبیعت به معنای بسیاری چیزهاست. همانطور که در بالا اشاره شد، در آثار هنری، طبیعت، با ساختاری نشأت گرفته از تخیل الهی و با بیانی شاعرانه و پر رمز و راز، در نقش خودش ظاهر میشود. برای مثال، در سراسر شعر "ترانه خودم" (Song of Myself)، ویتمن (Whitman) (شاعر آمریکایی قرن نوزدهم) به ارایه و توصیف بخشهای پیش پا افتاده طبیعت پرداخته است. مورچه ها، سنگریزه ها و گیاهان جنگلی، همه به عنوان نشانه هایی الهی عنوان شده اند، همچنین او چمنها را به نوعی خط هیروگلیف طبیعی تشبیه کرده است.

    در حالی که دیدگاههای خاص نسبت به طبیعت، به عنوان منبع موضوعی و تصویری به کار برده میشد، طبیعت به عنوان پناهگاهی در مقابل ساختارهای مصنوعی جهان متمدن –از جمله زبانهای مصنوعی- شناخته میشد. دیدگاه غالب، طبیعت را به عنوان یک کلیت یکپارچه زیستی و بنیانی قبول دارد. طبیعت، چیزی بنیادی و زیستی عنوان شده است و با دیدگاه علمی یا عقلانی و به عنوان سیستمی با قوانین "مکانیکی" در نظر گرفته نمیشود. در عین حال، رومانتیک ها در آن واحد هم توجه بیشتری به توصیف دقیق پدیده های طبیعی نشان میدهند و هم به تسخیر لحظه های ظریف و نکات حسی آن میپردازند و این امر نه تنها در نقاشیهای این دوره، که در اشعار آن هم به وضوح دیده میشود. با همه اینها، دقت و صحت در مشاهدات، تنها به صرف دقت، انجام نمیشود، بلکه هنر رومانتیک، از مراقبه و غور در جهان اطراف حاصل میشود.



    Akb@r.Hemm@ti ::: سه شنبه 86/10/11::: ساعت 10:27 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    لیست کل یادداشت های دنیای مقالات

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 41
    بازدید دیروز: 117
    کل بازدید :773956

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    جنبش هنری رومانتیسم- قسمت اول - دنیای مقالات
    Akb@r.Hemm@ti
    در مورد خودم زیاد مهم نیست

    >> پیوند دنیای مقالات <<

    >>لوگوی دنیای مقالات<<
    جنبش هنری رومانتیسم- قسمت اول - دنیای مقالات

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >> فهرست دنیای مقالات <<

    >>بایگانی<<

    >>جستجو در متن و بایگانی دنیای مقالات <<
    جستجو:

    >>اشتراک در دنیای مقالات<<
     



    >>طراح قالب<<