JavaScript Codes بزرگترین سایت جاوا اسکریپت ایران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگینامه عبدالله بن عباس - دنیای مقالات
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که تو را از گزندى ترساند چون کسى است که تو را مژده رساند . [نهج البلاغه]
زندگینامه عبدالله بن عباس - دنیای مقالات
  • تماس با من
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • عبداللّه بن عباس
    عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب از یاران دانشمند پیغمبر اسلام (صلى الله علیه وآله) وپسر عم او بوده وسه سال قبل از هجرت در ایامى که پیغمبر در شعب ابوطالب در محاصره بود به دنیا آمد.
    ابن عباس بر اثر دعاى پیغمبر (صلى الله علیه وآله) در باره اش که در حدیث آمده ونیز بسبب هوش و ذکاوت وجدیت فراوانى که در کسب دانش داشت در علم تفسیر وفقه وحدیث بجائى رسید که او را حبرالأمّه میخواندند ومسلمانان در مسائل مشکله به وى رجوع میکردند ونظرش در مسائل ، مورد اتفاق بوده. کوشش او در فراگرفتن دانش به حدى بوده که خود گوید: اگر مىشنیدم شخصى حدیثى را میداند که من آن را نشنیده‌ام بدر خانه‌اش مىرفتم وبیرون در عبایم را مى گستردم وبروى آن مى نشستم، باد خاکهاى کوچه را بر سرم مىریخت ، منتظر بودم تا صاحب خانه بیرون آید وچون بیرون مىآمد ومرا مىدید پوزش مىخواست ومىگفت: چه کارى دارى؟ وچون منظورم را مىگفتم وى مىگفت: این وظیفه من بوده که بنزد تو آیم. ومن مىگفتم: احترام دانش اقتضا مىکند که من خود به دنبال آن بروم.

    وى علاوه برعلم تفسیر وحدیث در شعر وتاریخ وریاضیات نیز تسلط داشته ووى را در هر بخشى از این علوم شاگردانى بوده. او کسى است که على (علیه السلام) وى را چنان شایسته فراگیرى علم مىدانسته که گاهى شب تا به صبح وى را تفسیر بخشى از قرآن مىآموخت.
    عبداللّه در جنگ جمل وصفین در رکاب على (علیه السلام) بوده ودر جمل پس از پایان جنگ او را به نزد عایشه فرستاد که به وى بگوید زودتر به مدینه بازگردد. عایشه آن روز در نزدیکى بصره در جائى بنام قصر بنى خلف سکونت داشت وچون عبداللّه به آنجا رفت عایشه وى را اجازه ورود نداد ، وى بى اجازه به خانه درآمد وبر فرشى که آنجا بود نشست، عایشه از پشت پرده صدا زد اى پسر عباس برخلاف سنت عمل کردى که بدون اجازه به خانه ما آمدى وبر بساط ما نشستى! ابن عباس گفت: ما در عمل به سنت پیغمبر از تو پیشیم که سنت را ما به تو آموختیم وخانه تو همان است که پیغمبر ترا به ملازمت آن امر نمود وتو ناروا از آن بیرون شدى وبرخود ستم نمودى وبدین آئین خیانت کردى وبر خداى خویش سرکشى نمودى وپیامبرش را تمرد جستى ، چون به خانه خود روى بى اجازه ات وارد نشویم، امیرالمؤمنین على ترا فرمان داده که به مدینه برگرد وبیش از این در این سرزمین ممان. عایشه گفت: خدا امیرالمؤمنین را رحمت کند وى عمر بن خطاب بود. عبداللّه گفت: به خدا سوگند به رغم اَنف دشمنان تنها کسى که امیرالمؤمنین بر او صادق است همین مرد است که او از هر کسى به رسول خدا نزدیک تر وسابقه اش در اسلام وهمچنین دانشش از همه بیشتر ومقامش والاتر وآثارش در اسلام از پدر تو وعمر فزون تر است ، بدان اى عایشه که سرپیچى تو از على بسى کوتاه مدت بود ولى جرم وگناهش بزرگ ، شومى وپیامد سوأش آشکار وتیرگى وناپسندیش برهمگان روشن است ...
    عایشه بگریست واشک از دیدگانش سرازیر گشت، صدایش به ناله بلند وگریه در گلویش شکست وگفت: من از این سرزمین مىروم زیرا جائى نزد من بدتر از آنجا نبود که شما در آن باشید. ابن عباس گفت: به خدا سوگند چه مصیبت‌ها که از ناحیه تو دیدیم وچه نتیجه ها که از کردار تو گرفتیم ، ترا ام المؤمنین خواندیم با اینکه مادرت ام رومان بود، پدرت را صدیق لقب دادیم با وجوداینکه وى پسر ابوقحافه بود! عایشه گفت: اى پسر عباس به پیغمبر بر من منت مىنهى؟! ابن عباس گفت: چرا منت ننهم که اگر تو به اندازه سر موئى از او بهره داشتى بر ما منت مى نهادى در صورتى که ما از خون وگوشت او مىباشیم، تو یکى از نه زن بودى که از پیغمبر به جا ماندید ، تو بر هیچیک آنها مزیتى ندارى چه شده که امر مىکنى ونهى مىنمائى ومنتظرى از تو اطاعت کنند؟!
    سپس ابن عباس بنزد على(علیه السلام) بازگشت وماجرى را به عرض رساند. حضرت فرمود: من ترا مى شناختم که براى این پیام انتخاب نمودم. (رجال کشى)
    نقطه ضعفى که در زندگى ابن عباس به چشم مىخورد موضوع نسبت اختلاس اموال بیت المال به وى مىباشد موقعى که او از سوى امیرالمؤمنین (علیه السلام) حاکم بصره بوده واین داستان ونامه حضرت به وى وپاسخ او به حضرت در نهج البلاغه وشرح ابن ابى الحدید مشروحاً ذکر شده است وبرخى در مقام دفاع از او گفته اند : وى عبیداللّه بن عباس بوده نه عبداللّه ، و بعضى از اصل این داستان را بى اساس دانسته اند، ولى از بشر غیر معصوم شکست خوردن در برابر آزمایشهاى مالى عجیب نیست. واللّه العالم.
    در حدیث آمده که پیغمبر (صلى الله وعلیه وآله) در باره عبداللّه بن عباس فرمود: عبداللّه نمیرد تا اینکه بینائى خویش را از دست بدهد وبه دانشى دست یابد. (بحار:18/126) از این رو مىتوان گفت: عدم مصاحبت او با امام حسین(علیه السلام) در واقعه کربلا بجهت نابینائى او بوده است.

    وفات :
    عبدالله بن عباس سال 68هـ درسن 71سالگى در طائف از دنیا رفت.



    Akb@r.Hemm@ti ::: سه شنبه 86/3/22::: ساعت 12:27 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    لیست کل یادداشت های دنیای مقالات

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 18
    بازدید دیروز: 54
    کل بازدید :772569

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    زندگینامه عبدالله بن عباس - دنیای مقالات
    Akb@r.Hemm@ti
    در مورد خودم زیاد مهم نیست

    >> پیوند دنیای مقالات <<

    >>لوگوی دنیای مقالات<<
    زندگینامه عبدالله بن عباس - دنیای مقالات

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >> فهرست دنیای مقالات <<

    >>بایگانی<<

    >>جستجو در متن و بایگانی دنیای مقالات <<
    جستجو:

    >>اشتراک در دنیای مقالات<<
     



    >>طراح قالب<<