نویسنده: پاتریشیا ویلیز
مترجم: فریبا جعفرزاده
تعداد صفحات: 214
شابک: a ـ 929 ـ 471 ـ 964
نوبت چاپ: اول 1384
شمارگان: 2200


معرفی کتاب: خانه‌ام کجاست، ماجرای پسری است که طی جنگ جهانی دوم در مزرعه‌ای مشغول به کار بوده است، در حالی که سیزده بهار از عمر وی نگذشته بود. نویسنده، این رمان را بر اساس ماجرای زندگی پدرش نوشته است. پدری که در اثر جنگ جهانی دوم، شهرش را ترک می‌کند. شهری که در آن زیبایی موج می‌زده و کلبه قشنگی در وسط زمینهای مزرعه، خانه او را از دیگران جدا می‌کرده. او به شدت وابسته زمین و خانه‌اش بوده است. اما یک بار جنگ چهرة خشنش را نشان می‌دهد و او مجبور به ترک خانه و مزرعه‌اش می‌شود، اما همواره در پی برگشتن به خانه سر به بستر خواب می‌برده است. او فکر می‌کرده که آیا روزی به خانه‌اش برخواهد گشت؟ آیا دوباره خانه‌اش را خواهد دید؟ دوستانش چه؟ پس از سرگردانی و دوری از شهر و دیار که به ا‌ُُهایو رفت در آنجا که بیشتر از 13 سال نداشت مشغول به کار شد. هانری شخصیت اول داستان یتیم بود او پس از مرگ ناپدری‌اش مجبور شده بود در این مزرعه کار کند. در ا‌ُهایو زمان به کندی می‌گذشت. سالهای 1943 بود. مردان زیادی به جنگ رفته بودند، جنگ همه چیز را از آنها گرفته بود. جای خالی مردان به شد‌ّت در مزرعه حس می‌شد. او دوست داشت، مردان دوباره برگردند، جنگ تمام شود. صاحب مزرعه خانم رازداری بود به اسم موریسن (سارا) که هانری را برای کار به آنجا فرستاده بودند. سارا رازی در سینه داشت که هانری برای دانستن آن تلاش بسیار می‌کرد. او می‌خواست به این راز پی ببرد. آیا سارا به همان چیز می‌اندیشد که افکار هانری را هم به خود مشغول کرده بود؟ آیا بالاخره هانری می‌توانست پرده از این راز بردارد؟ و زمانی که آن حادثه وحشتناک رخ داد؟ آیا به هانری کمک می‌کرد تا بداند که کیست و از کجا آمده است؟ آیا خانه‌ای را که همیشه در جست‌وجویش بود، می‌یافت. نویسنده رمان اهل ا‌ُهایو است. کتاب حاضر، نخستین رمان او است که برندة جایزه ادبی The Socitey of middland Autboys Award شده است. در حقیقت رمان سرگذشت پدر نویسنده است.