
نوجوانان به این خاطر آرایش میکنند که زنانگی خود را احساس کنند.
وسواس فکری-عملی بیماری است که در آن فرد افکاری ناخواسته داشته و اعمالی را بارها و بارها تکرار می کند. همه ی ما در زندگی عادی خود، عادات و روتین های بخصوصی داریم، مثل مسواک زدن دندان هایمان قبل از خواب. اما، افرادی که مبتلا به این روان رنجوری هستند، عادات رفتاری دارند که سد راه زندگی روزانه شان است.
اکثر افراد مبتلا به این روان رنجوری، خود می دانند که افکار و اعمالشان بی معنا و غیر ضروری است، اما قادر به نادیده گرفتن آن یا خودداری از انجام آن نیستند. ادامه مقاله...
امروز درست 17روز است که مادر شدهام و انگار باید زندگی کردن را دوباره از اول شروع کنم
کوچکترین و معمولیترین کارهای زندگی برایم تبدیل شده به یک معما یا مسئلهای که باید یکجورهایی حلش کنم. جز چند تا چیزی که به غریزه یاد گرفته - مثل گریه کردن و مک زدن و دست و پا زدن - هیچ چیز بلد نیست.
تازه با همانها هم درست کنار نیامده؛ مثلا مک زدن. دائم باید بهاش یادآوری کنی که سینه را چطور به دهان بگیرد که بتواند همه شیر را بمکد (کل هاله قهوهای باید توی دهانش باشد). میگویند پسرها هم در این مورد عجولترند و هم برای یادگیری صبر ندارند. او آنقدر شکننده و نازک است که حس میکنی اگر بهاش دست بزنی، میشکند. همه اینها دست به دست هم میدهند که این کوچولوی تازهوارد، همه زندگی آدم را زیر و رو کند. ادامه مقاله...
بعضی تصور میکنند که رئیس بودن فقط به پشت میز نشستن، سیگار کشیدن و به این و آن دستور دادن است. ممکن است وقتی می بینند کسانی هستند که از حرف هایشان اطاعت می کنند و به آنها احترام می گذارند، احساس رضایت کنند.
متاسفانه، آنچه شما می بینید فقط یک درصد از زندگی آنها میباشد—در واقع ساعات فراغت آنهاست. مطمئناً رئیس بودن الزامات و خصوصیات خاصی می طلبد. یک رئیس هیچوقت تعطیلی ندارد و 24 ساعت روز باید گوش به زنگ باشد. هیچ کس تا به حال با نشستن در رستورانها و دید زدن دخترها رئیس نشده است. برای رئیس شدن باید سخت تلاش کرد و همیشه هوشیار بود. نکاتی که در این مقاله پیش روی شما قرار داده ایم، به شما برای رسیدن به این هدف کمک می کند. ادامه مقاله...
برخورد نزدیک از نوع چهره به چهره
توصیف چهره های بیگانه ای که از لحاظ تاریخی توسط ربوده شدگان یوفوها، شیء پرنده ناشناس که ما آن را به طور کلی در فارسی بشقاب پرنده می نامیم گزارش می شود، دیگر به طور ملال آوری یکنواخت شده است. در گذشته های دور «برخوردهای نزدیک» به عبارت رایجی در واژگان یوفوشناس ها تبدیل شده بود و ربوده شدگان مدعی، ربایندگان خود را انسان نماهایی با سر پیازی شکل و چشمانی بیش از حد درشت، سوراخ های قائم بینی و پوستی خاکستری توصیف می کردند. آیا در کنار دم دست ترین توضیح که آنها را توصیف واقعی یک نژاد بیگانه می داند، توضیح دیگری برای این یکنواختی ظاهرشان وجود دارد . ادامه مقاله...
همه ی ما تا به حال با آنها برخورد داشته ایم. منظورم افرادی است که مثل برخی از فروشنده های ماشین دست دوم رفتار می کنند است. آنها که هیچوقت لبخند از روی لبهایشان کنار نمیرود، و هر از چند گاه با دستشان بر پشتتان می زنند. ظاهرسازهای حرفه ای.
تشخیص این نوع مردها معمولاً ساده است—حتی یک بچه ی 5 ساله هم می تواند تظاهرها و ظاهرسازی های آنها را از دور تشخیص دهد—اما گاهی اوقات، بخصوص وقتی طرف کمی در کار خود حرفه ای هم باشد، ممکن است مسحور این لبخند فریبکارانه شوید. اگر طرفتان کمی باهوش باشد، دیگر تشخیص فریبکاری و ظاهرسازی او آنقدرها هم آسان نخواهد بود. ادامه مقاله...
با اینکه کمتر از ده سال از زندگی مشترک من و شوهرم میگذرد، اما زندگی و رابطه ما بیشتر شبیه زوجی است که سالهای بسیاری از ازدواجشان میگذرد. با وجود اینکه ما از بسیاری جهات تفاهم داریم و از همراهی با یکدیگر لذت میبریم، اما اهل زمزمه ها یا رفتارهای عاشقانه نیستیم!
عده ای حتی با گذشت چند دهه از زندگی مشترکشان هنوز هم نسبت به یکدیگر احساساتی سرشار از اشتیاق دارند و عده ای پس از گذشت ۲۰ سال هنوز تمام جزئیات آشنایی و ازدواجشان را با وسواس کامل به یاد می آورند. ادامه مقاله...