JavaScript Codes بزرگترین سایت جاوا اسکریپت ایران
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقالات دینی و اخلاقی - دنیای مقالات
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بزرگى آفریننده در اندیشه‏ات ، آفریده را خرد مى‏نمایاند در دیده‏ات . [نهج البلاغه]
مقالات دینی و اخلاقی - دنیای مقالات
  • تماس با من
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • برای ساختن یک خانه ی فوق العاده، ابتدا باید یک فونداسیون محکم بسازید تا بتوانید سایر چیزهای زیبا را روی آن قرار دهید. برای ساختن یک مرد بزرگ نیز، نیاز به یک پایه و اساسی استوار و مستحکم است تا بعد بتوانید چیزهای کوچک دیگر را روی آن اضافه کنید.

    طی چند سال گذشته به من ثابت شده که اکثر مردها فاقد این فونداسیون و بنیاد هستند تا بتوان به آنها قانون ها و اصول دیگر را آموزش داد. تعاریف بسیاری برای یک مرد وجود دارد و افراد مختلف نظریه های متفاوتی دارند. اما من در اینجا آنچه واقعاً لازم است بدانید را برایتان آورده ام

    ادامه مطلب...

    Akb@r.Hemm@ti ::: دوشنبه 86/3/21::: ساعت 2:19 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    اگر خدا وجود دارد پس چرا در جهان شیطان نیز هست؟ شاید این پرسش به ذهن بسیاری از انسان ها رسیده باشد و همیشه به عنوان یک سوال بی پاسخ باقی مانده باشد. ساده ترین راه پاسخ به این پرسش، این است که اندکی به ذات و وجود حقیقی خداوند دقیقتر بنگریم و ببینیم که خواسته او از بشریت چیست. با مسئله کاملا منطقی برخورد می کنیم. خداوند ما را دوست دارد و در مقابل از ما نیز انتظار دارد که را دوست داشته باشیم. و ما چطور می توانیم او را دوست داشته باشیم مگر اینکه توانایی و آزادی دوست داشتن را داشته باشیم؟

    ادامه مطلب...

    Akb@r.Hemm@ti ::: دوشنبه 86/3/21::: ساعت 2:17 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    مذهب، منبع هنر معماری مساجد ایران

    معماران و هنرمندان مسلمان در ساخت و طراحی مساجد نهایت ذوق و خلاقیت هنری خود را بی‌توجه به اجر مادی آن به کار می برند.

    معماری مساجد در ایران یک دنیا شور و هیجان و یک سکوت و آرامش باشکوه را به نمایش می‌گذارد که نماینده ذوق سرشار زیبایی‌شناسی است و منبعی جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی نمی‌تواند داشته باشد.
    از همان ابتدای ظهور اسلام تا کنون ، ملت‌ها و اقوام مختلف مانند یک امت واحد، با فرهنگ‌ها، آداب و رسوم و به ویژه با توانایی و درک هنری متفاوت و متنوع در کار ساختن و پرداختن مساجد در سرزمین‌های وسیعی که از اندلس در باختر تا جنوب خاوری آسیا امتداد دارد، تلاش کرده‌اند.

    ادامه مطلب...

    Akb@r.Hemm@ti ::: دوشنبه 86/3/21::: ساعت 1:27 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    شیخ محمد على عاملى ملقب به بهاء الدین معروف به شیخ بهایى فرزند حسین بن عبدالصمد است که از فقهاى مذهب شیعه بود و در روز پنجشنبه هفدهم ذب الحجه سال 953 هجرى در شهر بعلبک لبنان به دنیا آمد چون در آن زمان دولت عثمانى نسبت به اقلیت‏هاى مذهبى خصوصاً شیعیان رفتار خوبى نداشت، ناچار شیعیهان جبل عامل تصمیم گرفتند از خاک عثمانى مهاجرت کنند. از آن جمله پدر شیخ بهایى بود که به قزوین پایتخت آن روز ایران آمد و مورد تفقد شاه طهماسب قرار گرفت پس از آنکه شاه عباس به سلطنت رسید پایتخت ایران به اصفهان منتقل شد و ایران عظمت فوق العاده‏اى یافت. در این موقع شیخ بهایى پس از مرگ پدر مقرب دربار شاه عباس شد و به امر شاه با دختر شیخ على منشاد شیخ الاسلام ایران ازدواج کرد و همین که شیخ على وفات کرد شیخ بهایى شیخ الاسلام شد.
    ادامه مطلب...

    Akb@r.Hemm@ti ::: شنبه 86/3/19::: ساعت 4:19 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    روحانى مبارز اصفهانى

    مدرس که از روحانیون به نام اصفهان و از رجال سیاسى برجسته کشور و از مبارزین خستگى‏ناپذیر میهن ما مى‏باشند. داراى خاطرات و سرگذشت‏هاى جالب و عبرت‏آموز و شوخى‏هاى شیرین و دلچسبى است. مدرس در حدود سال 1287 قمرى در قریه کچو از توابع اردستان متولد شد و در سن شانزده سالگى به اصفهان آمد و سیزده سال در آنجا مشغول تحصیل شد و بعد به عتبات عالیات مشرف گردید و در نجف اشرف ماندگار شد و محضر علما و بزرگان آن زمان را درک و بعد از هشت سال به اصفهان بازگشت و در مدرسه »جده کوچک« مشغول تدریس فقه و اصول شد و در دوره دوم مجلس شوراى ملى به مجلس رفت و چند دوره را پشت سر گذارد و سپس به عراق و سوریه و اسلامبول مسافرت نمود در طول زندگى چندین بار به جان او سو قصد شد و از آنها به طور معجزه آسا جان سالم به دربرد و عاقبت در زندان به شهادت رسید.
    ادامه مطلب...

    Akb@r.Hemm@ti ::: شنبه 86/3/19::: ساعت 4:10 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    بنا بوشته مورخین ولادت على علیه السلام در روز جمعه 13 رجب در سال سى‏ام عام الفیل (1) بطرز عجیب و بیسابقه‏اى در درون کعبه یعنى خانه خدا بوقوع پیوست،محقق دانشمند حجة الاسلام نیر گوید:

    اى آنکه حریم کعبه کاشانه تست‏
    بطحا صدف گوهر یکدانه تست‏
    گر مولد تو بکعبه آمد چه عجب‏
    اى نجل خلیل خانه خود خانه تست

    پدر آنحضرت ابو طالب فرزند عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود بنا بر این على علیه السلام از هر دو طرف هاشمى نسب است (2)
    ادامه مطلب...

    Akb@r.Hemm@ti ::: شنبه 86/3/19::: ساعت 3:59 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    در حکمت اسلامى ثابت شده است که هستى داراى درجات و مراتبى است که پایین‏ترین مرتبه آن عالم طبیعت و عالیترین درجه آن ذات اقدس الهى است که همان حقیقت هستى است.انسان هر چه در نتیجه تحصیل فضایل الهى در درجات وجود بالاتر رود، به همان نسبت به ساحت قدس ربوبى نزدیکتر و مقربتر مى‏شود و از آثار معنوى نامتناهى آن برخوردار مى‏گردد.

    بنابر این، تقرب به خدا امرى واقعى و عینى است یعنى براى بندگان خدا بسوى درگاه الهى مدارجى است که هر چه در این مدارج و معارج بالاتر روند به آستان ربوبى نزدیکتر مى‏شوند و در این نزدیکى است که هر کمالى براى انسان حاصل است.اگر پرتوى از جمال لایزال الهى در دل مستعد بنده‏اى بتابد تا حدى خواهد توانست مفهوم و حلاوت تقرب را با قلب و روح خود احساس کند.

    قرب نى بالا نه پستى جستن است*قرب حق از حبس هستى رستنست‏نیست را چه جاى بالایست وزیر*نیست را نه زود و نه دورست و دیر

    از آنچه گفتیم معلوم شد که قرب خداى متعال یک نقطه نیست بلکه امرى است داراى مراتب که در زیر توضیح بیشترى درباره آن خواهیم داد.

    ادامه مطلب...

    Akb@r.Hemm@ti ::: پنج شنبه 86/3/3::: ساعت 12:29 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    آیا نفس و یا به عبارتى روح آدمى موجودى است مجرد از ماده؟(البته مراد ما از نفس آن‏حقیقتى است که هر یک از ما در هنگام سخن با عبارت: من، ما، شما، او، فلانى، وامثال آن از آن حکایت مى‏کنیم و یا بدان اشاره مینمائیم، و نیز مراد ما به تجرد نفس این است که‏موجودى مادى و قابل قسمت و داراى زمان و مکان نباشد).

    حال که موضوع بحث روشن شد و معلوم گشت که در باره چه چیز بحث مى‏کنیم، اینک‏میگوئیم: جاى هیچ شک نیست که ما در خود معنائى و حقیقتى مى‏یابیم و مشاهده مى‏کنیم که ازآن معنا و حقیقت تعبیر مى‏کنیم به(من)، (و میگوئیم من پسر فلانم، - و مثلا در همدان متولد شدم، - من باو گفتم و امثال این تعبیرها که همه روزه مکرر داریم).

    باز جاى هیچ شک و تردید نیست که هر انسانى در این درک و مشاهده مثل ما است من وتمامى انسانها در این درک مساوى هستیم و حتى در یک لحظه از لحظات زندگى و شعورمان از آن‏غافل نیستیم مادام که شعورم کار میکند، متوجهم که من منم و هرگز نشده که خودم را از یاد ببرم.

    ادامه مطلب...

    Akb@r.Hemm@ti ::: پنج شنبه 86/3/3::: ساعت 12:19 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    اخلاق نیک و بد در قرآن

    پیشگفتار (روش بحث)

    در جلد اول این کتاب (اخلاق در قرآن) اصول کلى، مسائل اخلاقى و طرق مختلف تهذیب نفس، مکتبها، انگیزه‏ها و نتیجه‏ها، به طور مشروح مورد بررسى قرار گرفت و رهنمودهاى مهم قرآن مجید در زمینه این مسائل در شکل تفسیر موضوعى بیان شد.

    اکنون نوبت آن رسیده است که با استفاده از آن اصول کلى به سراغ تک تک «فضایل‏» و «رذایل‏» اخلاقى برویم و هر یک را در پرتو رهنمودهاى وحى و آیات مورد بررسى قرار دهیم.

    عوامل شکل‏گیرى آن فضایل و رذایل، آثار و نشانه‏ها، نتایج و عواقب خوب و بد هر یک، و بالاخره طرق مبارزه با رذایل اخلاقى و کسب فضایل را مورد بررسى قرار دهیم.

    ادامه مطلب...

    Akb@r.Hemm@ti ::: پنج شنبه 86/3/3::: ساعت 12:16 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    فضایل اخلاقی وکمالات معنوی امام حسن عسگری  ( ع ) موجب شده بود که نه تنها  شیعیان و پیروان آن حضرت ‚ بلکه عامة مسلمانان و حتی دشمنان نیز بر عظمت و بزرگواری آنحضرت اعتراف  نمایند که نمونه ای از گفتار دشمنان آن حضرت سخن احمدبن عبیدالله  بود که بیان گردید. امام حسن  همچون پدران بزرگوارش عابدترین فرد زمان بود و بیش از همه به اطاعت خداوند می پرداخت. محمد شاکری می گوید : امام به سجده می رفت ومن می خوابیدم و بیدار می شدم و او همچنان در سجده بود. هرگاه امام زندانی می شد ‚‌عبادت حضرت زندان بانان را تحت تأثیر قرار میداد ‚ به گونه ای  که عبادت و  رفتار او با زندانابانان موجب شرمندگی آنها می شد که نمونه اش  را در جدش امام کاظم نیز دیدیم.  صالح بن وصف که از ماموران عباسی بود و مسوولیت نگهبانی  از امام را بر عهده  داشت ‚ از  سوی برخی از عباسیان تحریک می شدکه بر امام سخت گیری کند ‚ او در پاسخ آنان گفت : دو مرد  را که از بدترین افراد من بودند ‚ بر او  مآمور کردم ‚  اما آن دو در عبادت  و نماز خواندن به درجات بالایی رسیده اند. شیخ مفید از محمد بن اسماعیل علوی نقل می کند : امام عسگری  نزد علی بن او تامش زندانی گردید. این شخص برخاندان ابیطالب بسیار  سختگیر بود. با  اینکه به او توصیه شده بود  که نسبت به امام سختگیری کند ‚در حالی از امام جدا شدکه بیش از  دیگران بینش و آگاهی یافته بود و گفتارش درباره امام نیکو بود. درعلم و دانش  نیز مورخان  حضرت راداناترین فرد زمان  خود معرفی  کرده اند و بر این نکته اتفاق نظر دارند که آن حضرت  نه تنها  در احکام  دین  متخصص بود  ‚ بلکه درتمام علوم و در عرصه های مختلف  دانش یگانه  عصر خود به شمار می رفت.  ((‌بختیشوع )) پزشک مسیحی ‚‌ به شاگرد خود  ((‌بطرین ))‌درباره  حضرت چنین  می گوید : ((‌بدان  که او داناترین  فرد روزگار ماست که بر روی زمین  زندگی می ـ کند )) ابن صباغ  مالکی در خصوص  علم امام  حسن  چنین   می گوید : او برمرکب دانش نشسته ‚‌غوامض و مشکلاتی  را یکایک  می گشاید و در این  کار رقیبی  نمی شناسد وکسی  را یاری  کشاکش  با او نیست. بانظر صائب  خود  حقایق را آشکار و با اندیشه  نیرومند  و دشوار یاب خود ‚ دقایق فکر را  عیان می سازد. در نهان  بااو رازهای  پشت پرده  سخن می گویند وبه  عالم  غیب متصل است ‚  نیک نفس  اصیل و والا گهر است. و سپس می افزاید : امام حسن عسگری یکتا و یگانه عصر خود بود و کسی را یارای برابری با او نبود.آقای اهل عصر و سرور دهربود.این سخنان شایسته‌ترین شخص را به زیبا‌ترین وجه می‌ستاید.در مورد بخشش حضرت عسگری (ع) روایات زیادی نقل شده است.از جمله محمد بن علی بن ابراهیم  می گوید : ما تهیدست  شده بودیم و روزگار بر ما سخت  شده  بود. پدرم  گفت  خوب است نزد این مرد ( امام حسن عسگری ع ) که وصف بخشش و  سخاوت  او را شنیده ام برویم. به اوگفتیم  :‌او را  می شناسی ؟  گفت : نه ‚ او را نمی شناسم و تاکنون  ندیده ام  مابه سوی خانه  امام راه افتادیم ‚  در بین راه  پدرم  گفت:  چقدر خوب است که ایشان به من پانصد درهم عطا کند ‚  دویست درهم برای پوشاک ‚ دویست درهم بر ای خوراک و یکصد  درهم  برای مخارج دیگر.  من هم با  خود گفتم : ای کاش ‚  به من نیز  سیصد دره ببخشد ‚  با صد درهم  مرکبی  بخرم و به منطقه جبل  بروم ‚‌ صد درهم برای  پوشاک و صد درهم  خوراک. هنگامی که به خانه  حضرت رسیدیم ‌غلام حضرت بیرون آمدو گفت :‌ علی بن ابراهیم  و  فرزندش  محمد وارد شوند. وارد شدیم و برحضرت سلام کردیم. ایشان پس از  پاسخ سلام به  پدرم فرمودند : یا علی ‚ چرا  تاکنون نزد ما نیامده ای ؟  پدرم عرض کرد : قای من شرم داشتم  با این حال شما راملاقات کنم اندکی درنگ  کردیم و  سپس خارج شدیم ‚ غلام حضرت  به دنبال ما آمد وکیسه ای به پدرم داد و  گفت این پانصد  درهم است. دویست درهم برای خوراک و  دویست درهم برای پوشاک و صد درهم برای  مخارج دیگر وکیسه ای نیز به من  داد وگفت این سیصد درهم است ‚ صد درهم  برای خرید  مرکب‚‌ صد درهم  برای پوشاک و صد درهم  برای  خوراک.
    ادامه مطلب...

    Akb@r.Hemm@ti ::: پنج شنبه 86/3/3::: ساعت 12:14 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    <      1   2   3   4   5   >>   >
    لیست کل یادداشت های دنیای مقالات

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 31
    بازدید دیروز: 49
    کل بازدید :773003

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    مقالات دینی و اخلاقی - دنیای مقالات
    Akb@r.Hemm@ti
    در مورد خودم زیاد مهم نیست

    >> پیوند دنیای مقالات <<

    >>لوگوی دنیای مقالات<<
    مقالات دینی و اخلاقی - دنیای مقالات

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >> فهرست دنیای مقالات <<

    >>بایگانی<<

    >>جستجو در متن و بایگانی دنیای مقالات <<
    جستجو:

    >>اشتراک در دنیای مقالات<<
     



    >>طراح قالب<<